سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

90/8/25
2:18 ع

غدیر

 

آمد از سوی خداوند غدیر

آن سروش وحی با امر خطیر

کای محمد سرور پیغمبران

ای مبلغ ای بشیر و ای نذیر

امر ما را بیدرنگ ابلاغ کن

هم کنون ابلاغ کن زنهار دیر

بهر تکمیل رسالت کن بلاغ

ورنه خالق را نبودستی سفیر

ازپی اتمام حجت ای رسول

جمع کن حجاج برگرد غدیر

ساختند از باره های اشتران

منبری بس مرتفع همچون سریر

رفت بر بالای منبر با علی

مهر تابان در برش ماه منیر

در تعجب ماند بیش از صدهزار

تا چه گوید حرف با برنا و پیر

گرد منبر حلقه بستند آن حجیج

کعبه را در خم یکی آمد نظیر

رو به جمعیت نهاد و لب گشود

آن رسول نیک گفتار بشیر

گفت ای مردم که در گفتار راست

کیست غیر از من سزاوار و جدیر؟

جملگی گفتند ای خیر الانام

هرچه گفتی راست بود و دلپذیر

گفت پیغمبر در آب حج الوداع

ایها الناس این بود حج اخیر

تا بگفت از سینه ها فریادها

شعله زد بر هر نهاد و هر ضمیر

فوج و در فوجی همی کوبید جمع

موج در موجی همی بالا و زیر

ضجه ها و ناله ها تا آسمان

گو قیامت پا گرفت اندر کویر

با اشارت ناله ها در سینه ها

حبس گردید و زکس نامد نفیر

پس بگفتا بشنوند ای امتم

آمد این حکم از خداوند خبیر

هرکه من مولای اویم بوالحسن

سیدش باد و سپسالار و میر

او وصی و جانیشنم بعد من

همچو هارون کوست موسی را وزیر

او همان سلطان ملک لافتی

همنشین هریتیم و هر فقیر

او همان بخشنده ی مسکین طعام

او همان هرگز شکم ناکرده سیر

او همان گریان و لرزان در نماز

او همان در جنگ می تازد چو شیر

او که آهش آشنای چاه هاست

او قسیم الجنه و النار السعیر

او همان بیدار حتی وقت خواب

در عبادت، او همان غافل ز تیر

او که از نامردمی ها چشم بست

او همان در فتنه ها تیز و بصیر

او زمین افکند سرداران کفر

او مدارا و مروت با اسیر

او که شمشیرش درو میکرد خصم

او که می بخشد به قاتل نان و شیر

او که هر ظالم زتیغش بی امان

او که هر مظلوم را یار و نصیر

چون علی بن ابی طالب که بود

جامع اضداد و اعجاز کبیر؟

دوستانش، دوستان کردگار

دشمنانش، وای از آن روز عسیر

ای سعیدی گر سعادت خواستی

دامن مولا علی محکم بگیر

 

شاعر: سعید سعیدی از شهرستان قم



ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ