91/1/14
1:52 ع
توضیح:
ضمن عذرخواهی از شعرا و ادبای محترم که پا در کفششان گذاشته و به نوشته ی ناچیزم شعر گفتم، تقاضا دارم به نقد این چند خط بپردازن و مرا که اول راه هستم، راهنمایی کنند.
در اتوبوس خط واحد روی صندلی های جلو جفت درب نشسته بودم که بعد از سوار شدن مسافرا و در حین حرکت، آقای راننده درب اتوبوس را بست و ناگهان صدای بلندی به پا خاست در این بین، طبع شعریم گل کرد و هرچیزی را که به ذهنم میرسید در گوشی تلفن همراهم یادداشت کردم و دست مایه آن چند دقیقه را تقدیم شما کردم.
با تشکر از حضور سبزتان
صدا آمد
صدا آمد
صدایی هولناک آمد
دلم لرزید و قلبم هرّکی ریخت
و ذهنم همره چشمم بشد دنبال علت
میان آن همه علت، یه معلولیست بی شک
و معلولش تلاقی آهنی با آهنی جرفی
شاعر: محمدعلی جرفی از اهواز