92/11/30
11:12 ص
حکایت
در اخبار شاهانِ پیشینه هست
که چون تکله بر تختِ زنگی نشت
به دورانش از کس نیازُرد کس
سبق بُرد اگر خود همین بود و بس
بخواهم به کنج عبادت نشست
که دریابم این پنج روزی که هست
چو می بگذرد جاه و مُلک و سَریر
نَبُرد از جهان دولت الافقیر
چو بشنید دانای روشن نَفَس
به تندی برآشفت که ای تُکله! بس!
طریقت بجز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست
تو بر تخت سلطانی خویش باش
به اخلاق پاکیزه درویش باش
قدم باید اندر طریقت، نه دَم
که اصلی ندارد دم بی قدم
بزرگان که نقد صفا داشتند
چنین خرقه زیر قبا داشتند
منبع: کتاب کلیات سعدی، بوستان، باب اول در عدل و تدبیر و رای، چاپ دوم، زمستان 91، ص 204